سلام به همه دوستای خوب و مهربونم . امیدوارم که سال خیلی خوبی رو شروع کرده باشین و تا آخرش هم شاد و سرحال باشین . روز ٢٦ اسفند تولد پارسا بود و ما هم بعد از رفتن به آتلیه رفتیم خونه عمه جون تا کمی بهش کمک کنیم . آخه اونروز خیلی مهمون داشت چون قرار بود فرداش یعنی ٢٧ اسفند بابایی و نازی جون برن مکه . روز ٢٧ اسفند شدیدا هوا سرد بود و اصلا نمیشد از خونه بیرون رفت . ولی با این حال رفتیم و بابایی اینا رو راه انداختیم . لحظه سال تحویل نیایش خانم ما تازه از خواب بیدار شده بود و با همه اخلاق خوبی که اون لحظه داشت اجازه نداد که لباس خوشگل تنش کنیم و ازش عکس های قشنگ قشنگ بگیریم . بالاخره صدای توپ سال تحویل دراومد و نیایش با تعجب پرسی...